تفریح 3نفره
عروسک قشنگم... نازدونه مامان... امروز به اتفاق بابا علی و مامان مهسا رفت بش قارداش که خوش بگذرونه و کلی واسه خودش بگرده و تفریح کنه آره واقعا هم همین طور شد کلی هم آب بازی کرد و دوست نداشت که از آب بیرون بیاد البته در کنارش هم کلی غر زد، غر زدنش هم به خاطر منع کردنش توسط مامان و بابا از خیلی کاراش بود پسر گلم عاشق سنگ پرتاپ کردن و آب بازی کردنه از روی زمین سنگ برمیداشت پرتاپ میکرد کلی هم با این کارش ذوق میکرد خلاصه کنم امروز به پسرم کلی خوش گذشت « مامان و بابا دوست دارن و عاشقتن عزیزتر از جانم » ...
نویسنده :
maman mahsa
20:38
جشن پوشک گیرون...
عاشقتم پسر باهوشمممممممممم پسر گلم امروز بالاخره بدون اینکه به من بگی توی دوراهی بزرگ که اول دستشویی کوچیک و دوم دستشویی بزرگت دچار اشتباه میشدی با موفقیت طی کردی من خیلی خوشحالم از اینکه پسر باهوش و زرنگی مثل تو خدای مهربون بهم داده و صدهزارمرتبه شکرگزارم کیارشم، مامان قبل از اینکه تهران بریم داشتم موفق به این کار میشدم تا اینکه رفتیم و بیخیال شدم و بعد از اومدن از تهران هم که جنابعالی مریض شدی نشد و کلا هم بیخیال شده بودم و زیاد سخت نمی گرفتم تا اینکه به کل امروز از ظهر پوشک نذاشتم تا الان و همیشه راحت جیشت رو میگفتی و میرفتی توی گاشوی خودت جیش میکردی البته مراحل رو یک به یک طی میکنی اول خودت شلوا...
نویسنده :
maman mahsa
14:31
کیارشم تو همه زندگیم هستی
كوچك رويايي من دنيا اگر خودش را بكشد نميتواند به عشق من به تو شك كند تمام ِ بودنت را حس مي كنم... حاجتي به استخاره نيست عشق ما ... عشق من به تو عشق تو به من يك پديده است... يك حقيقت بي نياز از استخاره و ُ گمان صداي قلب تو ... صداي زندگيست. زندگي ر...
نویسنده :
maman mahsa
11:47
یه روز بهاری کیارش، توی طبیعت
گل من.... شکوفه بهاری مامان..... بعد از چند روز هوای بارونی و سرد بالاخره خورشید خانوم چهره زیبای خودش رو به رخ زمین رونمایی کرد و روشنایی خاصی به طبیعت سبز اطرافمون داد و از فرصت استفاده کردین و به اتفاق بابا زدین به کوه و کمر و از طبیعت بیرون استفاده بهینه بردین پسر گلم به همراه باباش رفتن که خوش بگذرونن و من هم همچنان خونه موندم و مشغول کارای تولدت آخه این روزا درست کردن تزئینات تولدت برام شده یه تفریح و سرگرمی با بابا دوربین به دست رفتین بابا هم که عاشق عکس و فیلم گرفتنه 2 الی 3 ساعتی بیرون بودین که وقتی اومدین، پسرگلم، گل به دست اومد خونه و گلهای قشنگ بیابون رو ...
نویسنده :
maman mahsa
11:35
به تولد عمه مهلا رفتم...
پسر قشنگم... فرشته کوچولوی خدای مهربون... 3اردیبهشت تولد عمه مهلا بود و مامان همون شب که از تولد اومدیم نشد واست آپ کنه ببخش کوچولوی نازم با 2 روز تاخیری اومدم واست بنویسم آخه عذرم موجه بود گلکم معلومه دیگه این روزا سخت مشغول کارای تزئینات تولدتم اون شب، شب خیلی خوبی بود و خوش گذشت و مامان منیر و بابا ایرج یه جشن کوچولو و خودمونی واسه عمه مهلا گرفتن که ما و عمو مهدی و مهساجون هم حضور داشتیم ولی بازم جای عمو تورج خالی بود عمه مهلا کیک رو که آورد پریدی بغلش و تا آخر مراسم هم از جات تکون نخوردی و تند تند شمع رو فوت میکردی و بعد با صدای بلند خوندی تولدت مبارک شمعها رو فوت کن قوبون صحبت...
نویسنده :
maman mahsa
22:22
بدون شرح...
دور دهنم حاکی از کشک خوردنه آخه خیلی دوست دارم پارکینگ در حال کمک کردن به بابایی برای تمیزی انباری برای آماده کردن مهمونی تولدم... حالا یه بوس خوشمزه برای رفع خستگی خسته شدم و میخوام از پله ها برم بالا البته با یکم عشوه و ناز تا برسم به خونمون با تمام وجودم دوست دارم یکی یه دونه ام ...
نویسنده :
maman mahsa
20:05
آخرین فرصتهای مامان...
پسر قشنگم... ماه من... مهربونم... امروز اول اردیبهشته و تا تولدت 18 روز دیگه فرصت دارم روز تولدت براي من يك روز از بهشته كه تو اين دنيا دارم با تمام وجودم دوست دارم و می پرستمت البته مامان جونی این پست رو زودتر گذاشتم چون این روزا اصلا وقت نشستن پای کامپیوتر رو ندارم و دارم تلاشم رو میکنم که تولدت به نحو احسن برگزار بشه اون چیزی بشه که خودم میخوام کیارش مامان، شیرین کاریها و شیرین زبونیهات روز به روز نمیشه گفت بلکه ثانیه به ثانیه بیشتر میشه احساسات و عواطفت نسبت به من بیشتر شده حالا این روزها نسبت به وسایلهای مامان هم حس مالکیت داری و نمیذاری ...
نویسنده :
maman mahsa
20:49
هورااااا تم تولد 2 سالگی کیارش
پسر ملوســـــم عزیزتر از جونـــــــم نم نمک داریم به تولد 2 سالگیت نزدیک میشیم و مامان هم توی دلش یه غوغاییه از اون غوغاهای خوب خوب عــــزیـــزدلــــــم فرشتـــه کوچولوی مامان از همین جا تولد 2 سالگی شاهزاده کوچولوم رو پیشاپیش تبریک میگم ★*☆♡*★*☆♡* دو سالگیت مبارک شاهزاده کوچولوی من ★*☆♡*★*☆♡* اینم چند تا از کارای تم تولدت این آرزوی قلبیمه: از خداوند بزرگ و مهربون میخوام که تو رو واسه ما و ما رو واسه تو حفظ کنه &...
نویسنده :
maman mahsa
23:35