نفس مامان و بابا کیارش قشنگمنفس مامان و بابا کیارش قشنگم، تا این لحظه: 13 سال و 2 روز سن داره

کیارش شاهزاده خونه ما

به تولد عمه مهلا رفتم...

1392/2/5 22:22
نویسنده : maman mahsa
2,220 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

پسر قشنگم...

فرشته کوچولوی خدای مهربون...

3اردیبهشت تولد عمه مهلا بود و مامان همون شب که از تولد اومدیم نشد واست آپ کنه ببخش کوچولوی نازم با 2 روز تاخیری اومدم واست بنویسم

آخه عذرم موجه بود گلکم معلومه دیگه این روزا سخت مشغول کارای تزئینات تولدتم

اون شب، شب خیلی خوبی بود و خوش گذشت و مامان منیر و بابا ایرج یه جشن کوچولو و خودمونی واسه عمه مهلا گرفتن که ما و عمو مهدی و مهساجون هم حضور داشتیم ولی بازم جای عمو تورج خالی بود

عمه مهلا کیک رو که آورد پریدی بغلش و تا آخر مراسم هم از جات تکون نخوردی و تند تند شمع رو فوت میکردی و بعد با صدای بلند خوندی تولدت مبارک شمعها رو فوت کن

قوبون صحبت کردن و شیرین زبونیات پسر باهوش مامانی، الهی مامان دورت بگرده عسلکم

بعد از کیک خوردن، مامانی غذاهای خوشمزه آورد و میل کردیم غذاها اسپاگتی با آش بجنوردی بود که خیلی چسبید

اون شب کلی اسپاگتی خوردی و من هم کلی ذوق کردم که پسرم کلی غذا خورده انگار که با تشویق کردن کلی بهت چسبیده بود و هی میخوردی

خلاصه اون شب خیلی خوش گذشت و شب خوبی بود

عمه مهلا ایشاا... ١٠٠٠ساله بشی زیر سایه بابا ایرج و مامان منیر

 

 

 خبر خبر خبر!!!!!!!!!!!!!!

پسر گلم بزرگ شده و حالا خودش غذاهاش رو نوش جون میکنه

الهی قوبون غذا خوردنت عزیزدلم

نوش جونت مرد کوچک مامان

این ٢تا عکس آخری رو بابا امشب رو پشت بوم ازت گرفت

امشب ماه تو آسمون خیلی قشنگ بود

بابا هم از دو تا ماه عکس گرفت یکی ماه توی آسمون و یکی ماه توی خونمون

 و من عکس یک ماه رو گذاشتم

" عـــــــاشقتـــــم مــــــاه مـــــــن "

 

دوســـــت داااااااااااااااااارم نفسمممممممممممممممم

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

فاطمه و فائزه ❤♫ ♥ زويشا ♥ ♫❤
5 اردیبهشت 92 22:25
تولد مهلا جون مبارك........
وايي پسرطلا چپ دسته عينه من و داداشيم(فاطمه )


آره چپ دسته البته بعضی وقتها با دست راست کار میکنه ولی خیلی کم ولی با دست چپ راحت تره و میگن که چپ دستها زرنگن واقعا هم همینطوره
artam
5 اردیبهشت 92 22:45
شرمنده الان باگوشی تو اینترنتم دراسرع وقت لینک میکنل


مامان ایسان
5 اردیبهشت 92 23:33

افرین شازده کوچولو که خودت غذا میخوری عزیزم
چقدم که از غذات خوشت اومده
تولد عمه جونم مبارک باشه


حامی
5 اردیبهشت 92 23:39
زندگی باید کرد !
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کمرنگ
زندگی باید کرد !
گاه با غزلی از احساس
گاه با خوشه ای از عطر گل یاس
زندگی باید کرد !
گاه با ناب ترین شعر زمان
گاه با ساده ترین قصه یک انسان
زندگی باید کرد !
گاه با سایه ابری سرگردان
گاه با هاله ای از سوز پنهان
گاه باید روئید
از پس آن باران
گاه باید خندید
بر غمی بی پایان
لحظه هایت بی غم
روزگارت آرام ......................


ممنون که سر میزنین یه عالمه بوس برای حامی عزیزم
سمیرا مامی سایان
7 اردیبهشت 92 14:54
عزززززززیزم عاشق اون ماکارونی خوردنتم شیرین زبون دوست داشتنیییییییی


مامان کیارش
24 اردیبهشت 92 8:42

عزیزم الهی زنده باشه