یه روز بهاری کیارش، توی طبیعت
گل من....
شکوفه بهاری مامان.....
بعد از چند روز هوای بارونی و سرد بالاخره خورشید خانوم چهره زیبای خودش رو به رخ زمین رونمایی کرد و روشنایی خاصی به طبیعت سبز اطرافمون داد و از فرصت استفاده کردین و به اتفاق بابا زدین به کوه و کمر و از طبیعت بیرون استفاده بهینه بردین
پسر گلم به همراه باباش رفتن که خوش بگذرونن و من هم همچنان خونه موندم و مشغول کارای تولدت
آخه این روزا درست کردن تزئینات تولدت برام شده یه تفریح و سرگرمی
با بابا دوربین به دست رفتین بابا هم که عاشق عکس و فیلم گرفتنه
2 الی 3 ساعتی بیرون بودین که وقتی اومدین، پسرگلم، گل به دست اومد خونه و گلهای قشنگ بیابون رو تقدیم مامانش کرد
گفتی واسه مامان جمعشون کردم من هم محکم بغلت کردم و بوسیدمت آخه این اولین هدیه ای بود که ازت گرفتمش الهی فدای پسر گلم که همه جوره به فکر مامانشه
دوست دارم عشقمممممممممم نفسممممممممممممم
الهی تا ابد زنده باشی عزیزکممممممممممم