کیارش و دیدن گوزن ها
عشق مامان...
امروز روز خیلی خوبی بود و خیلی خوش گذشت
از دیروز برنامه ریختیم که به اتفاق میناجون و آقا مجتبی اینا بریم بیرون قرار شد که سمیراجون و آقا محمد و سایان جون هم باهامون بیان
امروز ساعت12:30ظهر قرار شد که میناجون اینا بیان که بریم پارک پردیسان از اونجایی که بابا میتونه داخل پردیسان بشه هماهنگ شد که ما هم بریم و از نزدیک شاهد دیدن آهوها و گوزن ها بشیم
البته قبل از اینکه بریم سمیراجون اینا رو تو راه پله ها دیدیم و سمیراجون گفت که بعدا بهتون ملحق میشیم
میناجون اینا اومدن و یک ماشینه رفتیم پردیسان بابا امان
خیلی خوش به حالمون بود آخه فقط ما میتونستیم وارد اونجا بشیم ما رفتیم داخل و بقیه مردم که برای تماشای حیوونا اومده بودن از پشت فنس نگاهشون میکردن که اون هم خیلی از دور
وقتی داخل رفتیم و به حیوونا نزدیک شدیم اولش ازم جدا نمیشدی ولی کم کم با اونا دوست شدی و رفتی سمتشون و حتی بهشون دست می زدی و نازشون میکردی و می گفتی ناز ناز
مسئول اونجا براشون غذا آورد که همشون یه جا جمع بشن و از نزدیک همشون رو ببینیم و تو هم یه سره سمتشون می رفتی حتی دنبالشون میکردی و اون به قول خودت پوخاشیت هم دستت بود و بهشون فرو میکردی حیوونیهای بیچاره
دائم بهشون میگفتی غذا بخویین سیی بشین یا اینکه کدا فیای میکنین واستین ( غذا بخورین سیر بشین- کجا فرار میکنین وایستین)
کلی اونجا ما رو خندوندی و شده بودی سوژه خنده ما
یا این حیوونا رو به دو گروه تقسیمشون کرده بودی و خم میشدی و از زیر نگاشون میکردی و میگفتی اینا جیش دارن، اینا جیش ندارن
هوا دیگه داشت کلی سرد می شد که برگشتیم وقتی از پردیسان بیرون اومدیم دیدیم سمیراجون و آقا محمد و سایان جون دارن میان سمتمون ولی نشد که دوباره داخل بریم چون دیگه هوا خیلی سرد شده بود ولی قرار گذاشتیم که هوا خوب بشه دوباره بیایم و سایان جون هم از نزدیک گوزنها و آهوها رو ببینه
موقع برگشت هم رفتیم سفره خونه سنتی یه دیزی خیلی لذیذ زدیم تو رگ و از اونجا هم رفتیم پیش پاپی میناجون اینا
پاپیشون خیلی بامزه و خوشگل و جول جولی بود یه جا بند نمیشد و از سر و کول بالا می رفت ولی تا میومد سمتت می ترسیدی و میگفتی نیا کیایش جون میتیسه، بویو بویو (نیا کیارش جون میترسه، برو برو )
یه چوب هم دستت گرفته بودی و تند تند میگفتی هاپو بیژنم، من هاپو بیژنم( سگ بزنم من سگ بزنم)
خلاصه امروز هم خیلی خوش گذشت و حسابی حال کردی وروجک شیرین زبونم
ولی خودمونیم ها از هیچی ترس نداری پسر نترس مامان
عـــــاااااااااااااااااشقتم نفســـــمممممممممم
نیمه ی دیگر وجودم، وقتی با تو هستم دیگر هیچ نمیخواهم
معنای زتده بودن من با تو بودن است
معنای عشق نیز در سرنوشت من با تو، همیشه باتو بودن است و برای تو