فرشته های کوچولوی ناناز«سایان و کیارش»
تویی تمامیه زندگی من
عمر من امید من، در کنار تو بودن است و من تا آخرین لحظه عمر
فریاد میزنم بی تو پوچم...
الهی من فدای جفتتون بشم که اینقد معصوم و پاکین و شما جلوه هایی از خدای بزرگین
دیروز پسر گلم رو بردم خونه سمیراجون که با سایان جووووووون بازی کنه که خیلی خوب باهم مچ هستین و بازی میکنین
گاهی اوقات ما میریم و گاهی اوقات سمیراجون با سایان جون میان خونمون که همه جوره خوش به حالتونه
البته ناگفته نمونه که بعضی اوقات به تلپ و تولوپ هم میکوبین و دعواتون میشه و بعضی اوقات هم وسیله ای رو از هم میگیرین و درمیرین خدا میدونه که از دست هم چه جوری فرار میکنین و قایم میشین ولی همه جوره با هم سازگارین و همبازیه خوبی هستین و امیدوارم که دوستای خوبی برای هم باشین فرشته کوچولوهای دوست داشتنی
آهاااااااااااااااااااااا یادم رفت که بگم مامانی، وقتی که تو خونه سمیراجون من رو مامان مهسا صدا میزنی سایان جون هم یاد گرفته و به من مامان مهساااااااااااااااااااااااااااا میگه خیلی بامزه صدا میکنه همینجوری هم میکشه
الهی من قوبون جفتتون بشم که یه پسر ناناز با یه دختر ناناز دارم
سایان جون تو هم نی نی ناناز خودمی، عزیزم
دیروز هم وقتی با سایان جون تو اتاقش مشغول بازی بودین سمیراجون ازتون چندتا عکس خوشگل گرفت
عــــــاشقتــــــونمممممممممممممممممم
عشــــق یعنی زندگیــــــم وصلـــــــــه بــــه تـــــوست
عشــــــــق یعنی قلب مــــن در دســــــت تـــوست
عشـــق یعنی عشقـــــه مــــن زیبــــای من
عشـــق یعنی عزیــــزم دوســـتت دارم