کیارش موهاش فشن میشه
اگر دنیا نباشد و تو باشی باز زنده ام ، زیرا تو دنیای منی !
ای دنیای من ، ای هستی من ، تو را نه برای دیروز ، نه برای امروز و نه برای
فردامیخواهم، تو را تنها برای خودم میخواهم !
" دوست دااااااااااارم عزیزمممممممممممم "
مرد کوچک مامان
امشب ساعت ٩:٣٠ با بابا آرایشگاه مردونه رفتیم که بالاخره بعد از مدتها موهات رو کوتاه کنیم
آقای عبدی که همون آقای آرایشگر بود ازم پرسید که چه جوری کوتاه کنم منم گفتم فشن، میخوام موهاش سیخ سیخونکی بشه
این سومین دفعیه که آرایشگاه مردونه می بریمت
یکی ١٠ماهگی و یکی ١٤ ماهگی که خودم تنهایی بردمت و اینم تو ٢٠ ماهگی که خیلی فاصله افتاد
توی این ٣بار یه جیکت درنیومد فقط خیلی شیطون و کنجکاوی، اطراف رو زیاد نگاه میکنی سرت رو ثابت نگه نمی داری
عمو آرایشگر ممنون که من رو تحمل میکنی « کیارش »
خیلی دوست داشتم که موهات رو بلند کنم ولی انگار از شانس بدم بهت نمیومد، نمی دونم شایدم من کم تحمل بودم
آخه دیگه تحمل دیدن قیافه اینجوریت رو نداشتم
نه اینکه زشت شده باشی
ولی ماهی کوچولو، تو همه جوره واسم خوشمل و دوست داشتنی هستی جیگر مامان
بعد از اتمام کار یه راست رفتیم خونه بابا ایرج اینا
تا تو رو با موهای کوتاه دیدن کلی خندیدن و قربون صدقه پسر خوشگلم شدن کلی هم ذوق کردن
مثل اینکه اون ها هم از موهای قبلیت خسته شده بودن و به روی خودشون نمی آوردن
دیوونه وار عاشقتمممممممممم
وقتی با اون صدای نانازت صدام میکنی مامان مهسا
میخوام که درسته قورتت بدم
آخه خودت می دونی که چقد دوست دارم که اینجوری صدام میکنی
عشقم نفسم
همه داروندار مامان
بهت مینازم