نفس مامان و بابا کیارش قشنگمنفس مامان و بابا کیارش قشنگم، تا این لحظه: 13 سال و 1 روز سن داره

کیارش شاهزاده خونه ما

کیارش و یه روز برفیه دیگه

1391/10/22 21:24
نویسنده : maman mahsa
715 بازدید
اشتراک گذاری

خوش به حال باد

که گونه هایت را لمس می کند

کاش مرا باد می آفریدند

تو را برگ درختی خلق می کردند؛

عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟!

در هم می پیچند و عاشق تر می شوند..."

  

نفسم...

        عشقم... 

امروز قرار بود به اصطلاح 3 نفری صبح ساعت 10 تا 11 راه بیوفتیم و بریم پیش مامان شیرین و بابا رسول(مامان و بابای مامان)آخه اونا پیش ما نیستن و از ما دورن و از اونجایی که 2 یا 3 روز قبل تصمیم گرفته بودیم ولی از شانس بدمون هوا برفی شد و رفتنمون هم کنسل، آخه از دیشب یه ریز برف می بارید و همه جارو برف سفید کرده بود به همین خاطر جاده رفتن هم خطرناک بود. بهشون خبر دادیم که نمیتونیم بریم سمتشون خیلی ناراحت شدن ولی بابا قول داد که سری بد که هوا خوب شد راهی بشیم و بریم پیششون

ولی...

ولی ظهر ساعت 1 رفتیم خونه بابا ایرج اینا که عمو مهدی و مهساجون هم قرار بود بیان که ناهار همه دور هم باشیم. مامان منیر هم طبق معمول با اون غذاهای خوشمزه اش ازمون پذیرایی کنه به به مامان منیر زحمت کشیدی خیلی خوشمزه بود(کیارش)

و اما بعد از خوردن یه نهار مفصل رفتیم که بریم برف بازی

به اتفاق مامان منیر و عمه مهلا و عمومهدی و مهساجون که میشدیم 7 نفر رفتیم که رفتیم

یه جا وایستادیم برای برف بازی ولی منتها برف زیادی نداشت اما خیلی سرد بود

از ماشین همه پریدیم بیرون و شروع کردیم برف بازی مگه میشد برف بازی نکرد این بنداز اون بنداز بود و کلی برف بازی کردیم

خلاصه چون هوا خیلی خیلی سرد بود مامان منیر هم مسئولیت تو رو به گردن گرفت و هر از گاهی می بردت تو ماشین که این پسمل کوچولومون سرما نخوره و تو طاقت نمیاوردی و غر میزدی که بییم بیرون.

وقتی برف بازی ماهارو میدیدی کلی ذوق میکردی و میخندیدی اونم با صدای بلند

خلاصه خیلی خوش گذشت روز خیلی خوبی بود...

 

اول از این عکست شروع کنم که خیلی مشتاق بودی که کنار این سطل آشغال خرگوشی وایستی و عکس بگیری

 

آخه مامان مگه جا قحطیه چرا اینجا جوجوی من؟؟؟؟؟؟؟

 

دوست دارم یه دنیااااااااااااااااااااااااااا

کیارش همراه بابا و مامان

 

 

همه جوره حال میکنی

مامان منیرجون که صداش میکنی مامانی

دوست دارم نفسممممممممممممممم

دوتا عکس دسته جمعی البته بدون بابای عکاس

آخه حیفم میاد نذارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

هیراد و عمه لیلاش
22 دی 91 19:24
سلام سلام صد تا سلام
اومدیم یه خبر خوب بدیم
به خاطر محبت و دعای شما من توی مسابقه سوگواره محرم اول شدم
باز هم از لطفتون ممنونم
همیشه شاد و سلامت باشید دوستتون دارم


مبارکت باشه هیراد جونم
مهسا (زن عمو)
22 دی 91 19:55
چه عکسای قشنگی
روز آروم و خوبی بود خوش گذشت


ممنون زن عمو مهساجون
مامانی
22 دی 91 20:17
کیارش مامانی
از دیدن عکسات سیر نمیشم مغز بادوم من شیرین زبون من مرد کوچک من


ممنون مامان منیر جونم. دوست دالم یه عایمهههههه
عمه
22 دی 91 20:32
تو ماشینم زن عمو شکلات داد بهمون با هم نصفش کردیم خوب که هر کی نصف خودشو خورد گیر داده بودی خخلات گیررررررررر داده بودیا خخلات خخلات تا زن عمو یه دونه دیگه پیدا کرد اونم دولپی خوردی باز گفتی خخلاتشانس اوردیم که حواست پرت شد و گرنه ازمون خخلات میساختیجوجه


ای عمه و کیارش ناااااااااااااقلا.حالا پنهون کاری هم میکنین باهم.خیله خوب میدونم چیکار کنم
چه عجب عمه جووووونی. دوست دارممممممممم یه عالمه
عمو توری
22 دی 91 22:54
خوب خوش گزرانی می کنید اون هم بدون عمو توری خخلات منو هم که دادین آقا کیارش میل نمودن بزنم بزنم بزنم به دیفال آره آره؟
www.saeidghorbani.blogfa.com
23 دی 91 3:40
سلام
وبلاگتون جالبه
دوست داشتین به منم سر بزنین



ممنون. خوشحال شدم


شما رو لینک کردم سروده ها جالبن ازشون حتما استفاده می کنم
سمیرا مامان سایان
23 دی 91 11:04
واااااااااای چه پسر نانازی حسابی برف بازی کردیاااااا جیگمل طلا


میسی سمیاجون
بهاره مامان ونداد
23 دی 91 12:25
خاله عزیزم امیدوارم حسابی بهت خوش گذشته باشه یه عالمه بوس برای مامان وکیارش


ممنون عزیزم
بهاره مامان ونداد
24 دی 91 17:50
خاله جونی یه سوال بپرسم شما کجا زندگی میکنید؟


بهاره جون ما ساکن بجنورد، استان خراسان شمالی.
چرا عزیزم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان انیسا
24 دی 91 23:47
چه عکسای قشنگی !چه خانواده دوست داشتنی !چه کوچولوی نازی !میبوسمت عزیزم


ممنون عزیزم
بهاره مامان ونداد
28 دی 91 1:27
به خاطر اینکه نوشتی پسری از دیار افتاب ودریا فکر کردم مال بندر عباسی برای همین برف دیدم تعجب کرردم
مامان تارا
29 دی 91 23:07
وااااااااای عجب برفی خوش به حالتون ما که برف نداریم

عکسای زیبایی انداختین
کیارش جون مامان خوشگلی داری ها


منون مامان تاراجون خیلی خوشحال شدم