روز مرد به کوچک مرد و بزرگ مرد خونمون مبارک
برام هیچ حسی شبیه تو نیست !
کنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان کافیه ...
همین که کنارت نفس میکشم
برام هیچ حسی شبیه تو نیست
تو پایان هر جستجوی منی
تماشای تو عین آرامشه ...
تو زیباترین آرزوی منی
نفســـــم
عشقــــــم
همه بــــود و نبــــودم
هر چی این الفاظ رو به کار می برم بازم کمه تو تکه ای از وجودمی، نه، اصلا تمام وجودمی
پسر گلم، مرد کوچولوی خونمون روز مرد رو به بابا که همدم همیشگیمه و به شیرمرد کوچولوم که تمام زندگیمه تبریک میگم و میخوام بگم که با تمام وجودم دوستون دارم
الان که دارم واست مینویسم روی پاهام نشستی البته از صدای غرش آسمون همچنان بهم چسبیدی
الهی مامان فدای اون قلب کوچیکت بشه که تالاپ و تولوپ میزنه، دارم صداش رو میشنوم
عزیزدلم تا زمانی که مامان و بابا کنارتن از هیچی نترس
میدونی بهم چی میگی؟؟؟؟؟؟
مامان آسمون صدا میده من می ترسم
مامان برو آسمون رو بزن
مامان محکم بغلم کن
این روزا گلایه همه کس و همه چی رو به مامان میکنی
مثلا مامان، بابا داره کیارش جون رو اذیت میکنه بابا رو بزن، آخرش هم میگی بابای بد
و می دونی که بابا علاقه زیادی به دوربینش داره بابارو تهدید میکنی و میگی خوبه که منم دوربینت رو اذیت کنم
خیلی لوس و مامانی شدی و وابستگیت نسبت به قبل بیشتر شده و من هم سعی میکنم که تمام وقتم رو صرف گذروندن باهات کنم که این روزا خیلی به هردومون خوش میگذره
بعضی وقتا با هم دعوامون میشه بعضی وقتا باهم کلی میخندیم و بازی میکنیم حتی باهم بعضی وقتا می رقصیم و تو هم که عاشق رقصیدنی
کلا شدی یه همدم و دوست خوب برای من
آهان یادم رفت بعضی وقتا هم با اون زبون شیرین بچه گونه ت کارات رو تعریف میکنی
همیشه هم اول جمله که میخوای تعریف کنی میگی مامان یادته...
مامان یادته آب جوش ریخت اینجام(رو شونه ت) درد کرد من گریه کردم بابا اومد پماد زد خوب شد
یا کار بدی که انجام میدی و من ازت دلخور میشم مثلا میای منت کشی و بوسم میکنی و میگی مامانی کیارش جون باز خرابکاری کرد؟ نارحت شدی؟
الهی قوبونت بشم که کلمه ها و جمله های قلنبه سلنبه به کار میبری، تعجبه که تا حالا شاخ درنیاوردم عزیزمامان!!!!!!!!!!!!!!!
دیروز 3نفری رفتیم یکی از فروشگاه های زنجیره ای برای خرید، بعد از کلی خرید رسیدیم به غرفه ظرف و ظروفش، داشتم نگاهشون میکردم تا خواستم یکی رو بردارم بهم گفتی: مامانی اینا شکستنیه دست نزنی آخ میشی خون میاد الهی فدای پسر بادرک و فهمم بشم
راستی یه چیز دیگه که یادم اومد اینه که وقتی شبا میخوابی تا صبح هر دفعه که غلت میزنی بوسیدن من رو فراموش نمیکنی با هر یک غلتت من رو یه بوس میکنی و بعد غلت میزنی
✿✿ کیارشم، میدونی چقد که باهات خوشم...
✿✿ میدونی لحظه لحظه زندگی کردن باهات رو دوست دارم...
تو که میخوابی دنیا هم میخوابد...
و معصومیتت هزار برابر میشود...
اصلا تو میشوی معصومیت محض!!!!
و عطرش همه جا را میگیرد...
آنقدر این لحظه را دوست دارم که میخواهم همان لحظه بنشینم و سیر تماشایت بکنم!
خوابت را خواب یک فرشته پاک...
چه ناز و دلنشین میخوابی
راستی، چشمهایت
همانهایی که عاشقشان هستم
حتی وقتی که بسته است زیباست... زیباترین
تو که میخوابی شاید زمان هم محسور این معصومیت میشود و می ایستد
می ایستد و خواب تو را تماشا میکند!!!!!
خوابهایت پر از آرامش پســــــــرکم...
تا نفس در سینه هست به تو تکیه میکنم ای تکیه گاه من!!!!!!!!
« روزت مبارک همدمم »
این 3تا عکس رو با دوربین موبایل خونه بابا ایرج امشب گرفتم
با تمام وجـــــودم دوستــــون دااااااااااارم
پی نوشت:
امشب به مناسبت روز پدر، خونه بابا ایرج اینا جمع شدیم و بازم طبق معمول عمو تورج بینمون نبود و هدیه بابا ایرج (بابای بابا) از طرف ما و عمو مهدی اینا یک چوب دستیه کوهنوردی بود چون بابا ایرج عاشق بیابون و بیابون نوردیه و عاشق طبیعته
و برای بابا رسول (بابای مامان) هم یه جفت صندل چرم گرفتیم ولی چون پیشمون نیستن بعدا بهشون میدیم
بابا ایرج و بابا رسول دوستون دارم و روزتون مبارک «کیارش»
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی