پسر شیرین مامان
عاشقتم شیرین زبونم
عاشقتم شیطونکم
وای کیارشم داره کم کمک بزرگ و بزرگتر میشه و از روز قبل عاقل و فهمیده تر و مهربون تر و از همه مهمتر شیطونتر
وای عزیزدلم یعنی این تویی کیارش کوچولویی که نمیتونست راه بره و صحبت کنه و ابراز احساسات
میدونی چیه مامان؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دیگه زبونم قاصره از گفتن این همه شیرین کاریات و شیرین زبونیات
این روزا اونقد و اونقد کارای جالبی انجام میدی که همه رو فراموش میکنم حتی شیرین زبونیهایی که میکنی
الهی مامان فدای اون قد و بالای قشنگت
فدای اون زبون و دهن قشنگت که همیشه برام حرف میزنه میخنده میبوسه
فدای اون دستای کوچولوت که همیشه دور گردن مامانه و با تمام انرژیت فشارم میدی
هر روز این جمله رو تکرار میکنی مامان بیا بوست کنم
فدای اون پاهای کوچولوت که همیشه همپای مامانه
عاشق بیرون رفتن و پیاده روی هستی
تا میرم توی اتاق خواب میددویی سمتم و میگی مامان میخوای آرایش کنی بریم خیابون
عاشق اینی که ببرمت جایی که بچه ها باشن و ساعتها مشغول بازی میشی
این روزا همبازیه خوبی داری که اونم سایان جونه طبق عادت شده که صبح و عصر یا توی حیاط مشغول بازی هستین یا اینکه با سمیراجون میبریمتون بیرون که اسمش رو میذارم بیرون گردی
این روزا خیلی بهت خوش میگذره و من هم کلی لذت میبرم که پسرم سرشار از انرژیه
عاشقتــــــم نفســـــم
اینجا دنبال مورچه ها هستی
کیارش جون و سایان جون امروز توی حیاط خونمون
اینجا توی عکس سایان آزاری بود
الهی بگردم که کنترل ماشین شارژی رو محکم داری فشارش میدی از دست کیارش
اینجا همچنان اخم و خواستار کنترلی که دست سایان جونه
اینجا هم شاخ تو شاخ شدین
من و سمیرا جون هم کلی بهتون خندیدیم
گاهی وقتا باهم بازی میکنین و گاهی وقتها هم به تلپ و تولوپ هم میکوبین
ولی در کل همبازیه خوبی هستین
دوستون دارم جوجه شیطونای بامزه