میریم ماهیگیری
عشقولک مامان بابایی عاشق ماهیگیریه، هرچی بگم بازم کمه. 2یا3بار همراه بابا رفتیم که تو خیلی بازی کردی و یه سره دنبال چوب بودی و همه رو جمع میکردی آخه من نمیدونم اون همه چوب رو چه جوری توی این دستای کوچیکت می گرفتی حتی میخواستم ازت بگیرمشون که یه موقع توی چش و چالت فرو نره نمی دادی و جیغ می کشیدی و فرار می کردی. اینم یه عکس تو طبیعت ...
نویسنده :
maman mahsa
12:48