تفریح امروز کیارش جووووون
عشقم...
چند روزی میشه که مامان شیرین و خاله مونا اومدن پیشمون
خیلی خوب از خاله مونا پذیرایی میکنی میدونی چیه بیچاره خاله مونا رو همش میزنی و برخلافش رفتار میکنی حسابی باهاش لجی و لجبازی میکنی ولی خاله مونا با همه اینا دوست داره و همیشه درحال چلوندن تویه
این روزا هم داره بهت خیلی خوش میگذره خیلی شیطون شدی و شیطنت میکنی
مثلا دیشب خونه خاله سوسن(خاله مامان) رفتیم یه جا بند نمیشدی
اینقد ورجه وورجه کردی که آخر هم مبلشون رو زدی شکوندی کلی خجالت کشیدم ولی خاله سوسن یه سره میگفت اشکال نداره بچه یه دیگه
نمیدونم از دستت چی کار کنم مگه میشه همش خونه بمونم و جایی نرم فقط به خاطر تو؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حس کنجکاویت خیلی زیاده همه کارات رو روی کنجکاویت میذارم
هرکس ازت سوال میکنه همه چیز رو به درستی جواب میدی
عاشق کارها و شیطونیاتم خیلی شیرین و دلنشینه
این رو من نمیگم هرکسی که باهات برخورد داره و بازی میکنه میگه
ولی در عین همه کارات خیلی عاطفی و مهربونی
امروز بعد از ناهار با مامان شیرین و خاله مونا رفتیم سمت پیغو که یه روستای تفریحی و گردشیه، واقعا قشنگه
3نفری با خاله مونا رفتیم سر چشمه پیغو و مامان شیرین نیومد و از طبیعت اطراف استفاده برد
اخمشو نیگاه این یکی از شکلکاته موقع عکس انداختن
مشغول آب بازی توی چشمه پیغو
اینجا داری میگی بسه دیگه عکس نگیر
عاشقتممممممممممممممممم
" دوست دارم نفسمممممممممممممممممممم "