کیارش شیطون بلا
شیطونکـــم
عسلکـــــــــم
- خیلی خیلی این روزا شیطون شدی مدام باهام لجبازی میکنی به همه چیز دست میزنی
- از دیوار راست بالا میری
- بلبل زبون هم شدی
بیچاره وسایل های خونه نمیتونن از دستت نفس راحت بکشن
این روزا که عید دیدنی میریم مدام دنبالتم که یه موقع خطایی ازت سر نزنه
یا شکلات میخوری یا فنجونای چای چپه میشن و همه جا رو با چای یکی میکنی یا در حال شکوندن فندق و پسته با اون دندونای بیچاره هستی
از لباسات بگم که هر روز دارن شسته میشن و اتو کشیده میشن
وایییییییییییییییییییی که خدا آخر و عاقبتم رو باهات بخیر کنه
این روزا هیچی از دید و بازدید نمیفهمم
نمیشه یه لحظه ازت غافل شد با هیچ کس هم رودروایسی نداری
- البته ادب رو هم رعایت میکنی
- به همه سلام میدی دست میدی بوسشون میکنی و آخر هم خداحافظی از یادت نمیره
امروز تو آشپزخونه مشغول آشپزی بودم که تو هم طبق معمول روی کابینت نشسته بودی و از پنجره آشپزخونه بیرون رو تماشا می کردی و وقتی اومدم سمتت بهم گفتی مامان مهسا از آشپزخونه برو بیرون کیارش جون میخواد کار بد کنه
البته خراب کاری هم کردی که توری پنجره رو از جا درآوردی
ظرف سبزه عید رو هم شکوندی من خیلی از این کارت عصبانی شدم و وقتی دیدی که نارحتم اومدی و من رو بغل کردی و تند تند بوسم می کردی و میگفتی بخشین
بعد آخرش هم برای دلگرمیه من گفتی اشکال نداره کیارش جون برات میخره
اینم یه نمه ای از کارات
کیارش جون و ملورین جون «عید دیدنی»
اگه عکسا تار هستن بازم کیارش خان مقصره که دوربین رو از بالا انداخته روی زمین اینجوریش کرده
ولی بازم با این همه شیطونیات و خرابکاریهات عاشقتم و می پرستمت