سوپرایز بابا...
عاشقتـــــم عزیـــــــــزم « برای همسر عزیزم و بابای غنچه زندگیمون »
برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو زنده هستم ، اگر نباشی دیگر نیستم
تویی که بودنت به من همه چیز میدهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو میرود…
عشق تو ، حضور تو، به من نفس میدهد هوای بودنت
این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم ، نه به انتظار شکستم ، نه منتظر کسی دیگر هستم
تو در قلبمی و تنها نیستی ، تو مال منی و همه زندگی ام هستی…
همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند میتپد ، به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام…
به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام ، به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام
و این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو میمیرم….
به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ، به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است
بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است
در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام
خسته نمیشود چشمهایم از این انتظار ، میمانم و میمانم از این خزان تا پایان بهار
تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم ، تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم
نمیتوان از تو گذشت ، به خدا نمیتوان چشم بر روی چشمهایت بست ، بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم….
نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمیمانم ، نمیگویم همیشه بمان ، تا زمانی که هستی من نیز میمانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا میگذارم ، نمیگویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی… قلبی که تنها تپشهایش برای تو است ، زنده ماندن من به شرط تپشهای این قلب نیست ، به عشق بودن تو است !
mahsa & kiarash
پسر عزیزم
امروز بابا من رو غافلگیر کرد از این سوپرایزش خیلی خوشحال شدم البته تو هم خوشحال شدی انگار که درک کردی عزیزم.
امشب که بابا آیفون رو زد طبق معمول و عادت همیشگی با هم رفتیم به استقبال بابا دم در ورودیه خونه، در رو باز کردیم و همونجا وایستادیم تا بابا بیاد بالا. این عادت که همیشه از بابا استقبال میکنم از زمانی بود که باهم ازدواج کردیم از همون موقع بوده و ترک هم نشده و اگه یه روز این کار نشه بابا حسابی شاکی میشه آخه اینگاری عادت کرده بدجوریم...
دیدم دوون دوون از پله ها با سرو صدا میاد بالا آخه بابا همیشه مراعات میکنه که توی راه پله ها سروصدا نشه خودم خیلی تعجب کردم بابا و دوییدن تو راه پله ها!!!!!!!!
به به دیدم یه شاخه گل مریم که تزیین شده بود و با یه جعبه شیرینی به دست داره میاد، نگو که عجله اش برای این بود
آخه بابا میدونه که من عاشق گل مریمم، بوی گل مریم من رو سرمست میکنه
این کار بابا من رو خیلی خوشحال کرد این هدیه از تموم هدیه های دنیا برام باارزشه
هنوز به دم در خونه نرسید و ٥تا پله تا در ورودی مونده بود تا میخواستم چیزی بگم فوری گفت ولنتاین مبارک...
خودش هم یه برقی تو چشاش بود و خیلی هم خوشحال، همین برق و خوشحالی، خوشحالی من رو صد چندان کرد
ازت ممنونم عشق من و کیارش
دوست داریــــــــم یــــــــــه عالمـــــــــــــه
تا تو هستی پایه های زندگیمون استوار و محکمه...
اینجا رو مبل در حال تماشای cdحسنی نگو یه دسته گل بودی که خوابت برد
الهی مامان فدای خودت و خواب نازت بشه عزیزم
عشقمـــــــی نفسمـــــــــی عمرمـــــــــــی