داریم میریم مسافرت آخ جونم!!!
مامانی طبق عادت هر سال بااکیپی که هر ساله مسافرت میریم که حدود 20 تا 25 نفر هستیم بازم رفتیم سمت رامسر.
روز 20شهریور حرکت کردیم به سمت رامسر و روز 23 شهریور تولد بابا رو اونجا گرفتیم پارسال هم همین طور بود البته بابا رو غافلگیر کردیم اصلا خودش انتظار نداشت
این مسافرت یک هفته ای بود که خیلی خوش گذشت چون دیگه عجله ای تو کار نبود
3 روز رامسر موندیم که رفتیم جاهای دیدنی رامسر از جمله جواهر ده رو دیدیم که خیلی سرد و بارونی بود مامانی توی ماشین خواب بودی و نتونستی طبیعت جواهرده رو نگاه کنی خیلی خیلی زیبا بود البته ناگفته نمونه که این 3 روز توی رامسر یسره بارندگی بود و بعد از 3 روز حرکت کردیم به سمت سرخرود
هوا اونجا صاف بود اونجا هم بهمون خیلی خوش گذشت و تو با اشکان و پارمیس خیلی بازی کردی و میدونم به تو هم خیلی خوش گذشت دیگه نه گرمی هوا و نه از دندون درآوردن خبری نبود اینجا دیگه همه دندونات کامل شده بودن
یه ویلا نزدیک دریا گرفتیم و همونجا به مدت 4 روز مستقر شدیم
اینجا کنار استخر که کف استخر یک قورباغه خیلی بزرگ دیدین و خم شدین هرچی گیرتون میومد سمتش نشونه میگرفتین و بیچاره رو اذیت می کردین
اینجا هم توی ویلای رامسر به مناسبت تولد بابا جشن گرفتیم
بابایی تولدت مبارک من و مامان خیلی دوست داریم
به به قدم زدن کنار دریا اونم روی شن های ساحل چه حالی میده به آدم
دریای سرخرود
کیارش به همراه بابا و پارمیس جون و اشکان جون
تولد بابا علی مبارك
تقدیم به تو که بهترینی.....
جشن ميلادت را به پرواز ميروم
در اين خانگي ترين آسمان بي انتها
آسماني كه نه براي من
نه براي تو
كه تنها براي " ما " آبيست