کیارشم روزت مبارک...
پسر گلم
گل خوشبوی مامان
ببخش که دیر اومدم واست بنویسم ٢روز از روز جهانی کودک گذشته و من امروز اومدم که واست این پست رو بذارم
«فرشتـــه کوچکم روزت مبارک»
روز ١٦مهر که مصادف با روز جهانی کودکه با سمیراجون و الهام جون و سایان جون و آراد جون رفتیم نمایشگاهی که به مناسبت این روز دایر کرده بودن و بابا هم اونجا حضور داشت و یه غرفه متعلق به اونا بود
کلا اونجا میچرخیدی و به همه چیز دست میزدی و کلی کنجکاوی کردی
اونجا روی چهره نقاشی میکردن که هر چی اصرار و خواهش و تمنا کردم که بشینی و گریمت کنن ولی گوشت بدهکار نبود که نبود ولی در عوض سایان نشست و آخرش یه گربه خیلی ناز و ملوس شد
*** اگر تو نبودی
جهان، بی خنده های تو معنا نخواهد داشت
*** اگر تو نباشی
هیچ بهاری، حتی اگر لبریز شکوفه باشد دیدن ندارد
*** اگر تو نبودی
باران ها همه دلگیر می شدند و هیچ مادری عاشقانه زیر باران ها، بی چتر لبخند نمی زد
*** اگر تو نبودی
آسمان با همه حجم آبی اش، در چشم های همیشه خیس هر پدری، دلگیرتر از چهار دیواری کوچکی میشد که به زندانی کوچک بیش نمی ماند
*** اگر تو نبودی
شمعدانی های لب پنجره، این گونه زیبا گل نمی کردند و عطر سیب، دیگر معنایی نداشت
اگر کودک نبود، نه پدر معنا داشت و نه هیچ مادری بهشتی میشد
به خانه ها صدای شادمان کودکان ترانه بهار زندگیست
به خانه ها نگاه مهربان کودکان زلال چشمه سار زندگیست
به خانه ها طلوع خنده های کودکان تبسم شکوفه های زندگیست
به خانه ها فقط همان صدای کودکان صدای آشنای زندگیست
عمرمی
نفسمی
جونمی
روزت مبارک