پسر شیطون و شیرین زبونم که همتایی نداره
پسر مامان
عشق مامان
خیلی خیلی شیطون شده و بازیگوش و شیرین زبونیش هم حد و حساب نداره
روز به روز شیرینتر و دلنشین تر و تو دل برو تر از روز قبل
الهی مامان قوبون قدوبالای قشنگش صورت مثل ماهش بشه که روز به روز گشنه ترش میشم
عاشقتمممممممممممممم نفسممممممممممم
بعضی روزا که برخلاف میلم رفتار میکنی و از کوره در میری و یه کوچولو پسر بد میشی و مامان رو عصبانی میکنی و مجبور میشم که منم یه کوچولو باهات دعوا کنم برمیگردی و به مامان میگی مامان مهسا با کیارش جون قشنگ حرف بزن تند تند نگو (یعنی بلند بلند دعوام نکن) الان همسایه ها بیدار میشن
دیروز عصری باهم رفتیم مغازه خانم هواخواه تا وارد شدم 2 تا خانم بهمون خندیدن، بهشون گفتم چرا میخندین؟؟؟؟؟؟
همراشون یه پسر کوچولو بود که حدودا 3سالش بود
تو همرات لاک پشت نینجا رو بردی و اون پسره تا دستت دید شروع کرد به نغ نغ کردن که منم لاک پشت نینجا میخوام من بهت گفتم کیارش جوووون لاک پشتت رو بهش بده یه خورده دستش بگیره بلکه ساکت شه تو هم پافشاری کردی که نمیدم و پسر کوچولو هم همچنان اصرار که میخوام و میدونی بهش چی گفتی؟؟؟؟؟؟؟؟
بهش گفتی خودت لاک پشت نینجا تو خونتون داری که مال منو میخوای من نمیدم برو با لاک پشت نینجای خودت بازی کن
خانم هواخواه دیدم با تعجب میگه مگه این خانم رو میشناسی میگم نه چرا؟؟؟؟؟؟؟
میگه آخه پسرت جوری حرف میزنه که انگار میشناسش و انگار که میدونه اسباب بازی چی داره این پسر کوچولو
آخه من به داشتن همچین پسر مردمی و اجتماعی مینازم
بعد از چند دقیقه دیدم توی مغازه غیب شدی و هر چی کیارش کیارش میکنم میبینم نه بابا ازت خبری نیست تا اینکه تمام سوراخ سونبه های مغازه رو گشتم و دیدم ته مغازه یه پرده زدن به عنوان اتاق پرو تا پرده رو زدم دیدم یه گوشه گوشه نشستی و داری یه کیک میخوری تعجب از اینکه کیک از کجا آوردی نگو که کیک خانم هواخواه رو برداشتی و در رفتی
من اون لحظه عصبانی شدم ولی دعوات نکردم آخه میدونی که نباید بدون اجازه چیزی رو برداری و من هم از این کار بدم میاد دور از چشمم این کار رو کردی
بالاخره از لا به لای کارتون ها درت آوردم نمیدونستم بخندم یا اینکه دعوات کنم آخه صحنه جالبی بود
خانم هواخواه گفت پیداش کردی و منم گفتم آره کیکتون رو برداشته و در رفته تا اینکه دور از چشممون بخوره
خانم هواخواه کلی خندید و گفت پسرت خیلی بامزه و جالبه حتما حتما کارایی که میکنه رو یه جا واسش بنویس
بعید نیست که جایی بری و کسی ازت تعریف نکنه و دوستت نداشته باشه آخه پسر شیرین و دوست داشتنیه خودمی راستی این روزا علاقه شدیدی به دیدن کارتون عصر یخبندون داری و ازش سیر نمیشی
توی پرشین تون هم از کارتون تام و جری، پلنگ صورتی، آواتار، جنگ ستارگان، دورا، باب اسفنجی و پونی کوچولو رو دوست داری و کاملا میشناسیشون
تا پیام بازرگانی نشون میده از موسیقیش میفهمی کدومش رو الان پخش میکنه حتی اگه اتاق دیگه ای باشی بلافاصله خودت رو می رسونی که ببینی
راستی علاقه شدیدی به چای خوردن توی شیشه داری که هر جا میری باید همرات باشه اگه هم نباشه روزگارم سیاهه چنان گریه ای راه میندازی که نگو
همه کارات رو دوست دارم و میدونم که سیری ناپذیرم در برابرت
عاشقتمممممممممممممم
برات میمیرمممممممممممممم