مادرانه...
مونس و همدم من...
- عزیزم آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی صبور باش و مرا درک کن
- اگر هنگام غذا خوردن، لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم صبور باش و به یاد بیاور که همین کارها را به تو یاد دادم
- اگر زمانی که صحبت میکنم حرفهایم تکراری و خسته کننده است صبور باش و حرفهایم را قطع نکن و به حرفهایم گوش فرا ده، همانگونه که من در دوران کودکی به حرفهای تکراریت بارها و بارها با عشق گوش فرا دادم
- اگر زمانی را برای تعویض من میگذاری با عصبانیت این کار را نکن و به یاد بیاور، وقتی کوچک بودی، من نیز مجبور می شدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم
- برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم پس خشمگین نشو اگر بارها و بارهای مطلبی را برای من تعریف میکنی
- وقتی نمی خواهم به حمام بروم، مرا سرزنش نکن، زمانی را به یاد بیاور که مجبور میشدم با هزار و یک بهانه تو را وادار به حمام کردن کنم
- وقتی بی خبر از پیشرفت ها و دنیای امروز، سئوالاتی می کنم با لبخند تمسخر آمیز به من ننگر
- وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی، حافظه ام یاری نمی کند، فرصت بده و صبر کن تا بیاد بیاورم، اگر نتوانستم بیاد بیاورم عصبانی نشو، برای من مهمترین چیز نه صحبت کردن ، که تنها با تو بودن و تو را برای شنیدن داشتن است
- وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده … همانگونه که تو اولین قدم هایت را در کنار من برداشتی
- وقتی نمیخواهم چیزی بخورم مرا وادار نکن من خوب میدانم که کی به غذا احتیاج دارم
- روزی متوجه میشوی که علیرغم همه اشتباهاتم همیشه بهترین چیز ها را برای تو میخواستم و همواره سعی کردم بهترین ها را برای تو فراهم کنم
- از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم، خسته و عصبانی نشو تو باید مرا درک کنی
- یاریم کن، همانگونه که من یاریت کردم آن زمان که زندگی را آغاز کردی
- زمانی که می گویم دیگر نمی خواهم زنده بمانم و می خواهم بمیرم، عصبانی نشو … روزی خود خواهی فهمید
- کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو، این راه را به پایان برسانم
♥♥ پسر دلبندم، دوست دارم ♥♥
♥♥ تا ابد تنهام نذار ♥♥
♥♥♥♥ عاشقانـــــــــه می پــــــــرستمت ♥♥♥♥
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی