جریانات و عکسهای تولد 2سالگی
عزیزدل مـــامـــان...
عروســک قشنگــم...
همـــه زنـــدگیــــم...
بالاخره روز تولدت رسید و یکماه میشد که سخت مشغول تدارکات تولدت بودم اصلا خواب نداشتم و سرشار از استرس و تکاپو بودم ولی هر چی که بود خیلی خوب از کار دراومد و چیزی شد که میخواستم
تولدت رو 19 اردیبهشت گرفتم چون 18 اردیبهشت چهارشنبه بود من هم مجبور شدم یک روز بعدش بندازم
روز تولدت، تو هم پسر خیلی خوبی بودی و با مامان کلی همکاری کردی
تولدت که ساعت 7 بعدازظهر شروع میشد خوابیدی و مهمونها که تکمیل شدن یکساعت بعد بیدارت کردن ولی اولش یه خورده کسل بودی و بعد کم کم شارژ شدی و با بچه ها کلی بازی کردی و تا آخر مجلس هم کاری به کارم نداشتی
کلی هم کادوهای خوب خوب برات آورده بودن دست همگیشون درد نکنه
خلاصه خیلی خوش گذشت و روز خوب و به یاد موندی بود
دوســــت دارم پســــر بی نظیــــرم
اینم هدیه مامان و بابا به کیارش نازنینمون
« دوست دارم نفسمممممممممممممم »