سبد بازی
نازنین مامان....
هر روز شیرین و شیرین تر می شدی و روز به روز بزرگتر و شیطونیات از روز قبل بیشتر می شد
سبد بازی رو خیلی دوست داشتی می رفتی پشت در حموم در می زدی و مامان رو با اون صدای قشنگت صدا می کردی میدونستم که پسر ناقلای مامان سبد می خواد سبد رو میاوردم و کلی باهاش مشغول می شدی که چه جوری بری داخلش
اول کجش می کردی و بعد می رفتی توش می دیدی که نمی شه میومدی بیرون دو مرتبه کارت رو انجام می دادی آخر هم وقتی می دیدی نمیشه صدات در میومد و تو رو میذاشتمت تو سبد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی