گشت و گذار این مدت...
پسر نازم
نفسم
این مدت که نیومدم بنویسم حسابی مشغول بودیم یا به تفریح یا تو خونه با کارای تولدت
طبق معمول هر هفته پنج شنبه و جمعه با خونواده بابا میریم به گردش و به تو وروجک هم خیلی خوش میگذره
و بقیه روزای هفته با هم یا خیابونیم یا خونه خاله مهنوش که اونجا هم کلی با امیرمهدی بازی میکنی و این روزا هم آدرین اضافه شده
وقتی من آدرین رو بغل میکنم یا باهاش صحبت میکنم اصلا حسادت نمیکنی و خیلی هم دوسش داری ولی اگه امیرمهدی فقط کافیه بهش دست بزنه چنان فریادی میزنی که نگو و دایم میگی داداشیه منه بهش دست نزن درصورتی که داداشی امیرمهدیه
خلاصه این روزا رو اینجوری سپری میکنی و بهت خوش میگذره
روستای چارخروار
جمعه 1393.02.05
جنگل گلستان
پنج شنبه و جمعه 1393.02.11 & 1392.02.12
که پنج شنبه شب توی جنگل چادر زدیم و همونجا خوابیدیم
روستای فیروزه
جمعه 1392.02.19 روز بعد از تولدت
که خیلی خوش گذشت کلی شایان با سنتورش نوازندگی کرد
خلاصه اینکه فقط و فقط به پسر عسلم خوش بگذره همین برامون کافیه
دوست دارم عاشقتم نفسممممممم