نفس مامان و بابا کیارش قشنگمنفس مامان و بابا کیارش قشنگم، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

کیارش شاهزاده خونه ما

شیرین عسلم ولنتاینت مبارک

  الهی مامان قوبون قد و بالای قشنگت الهی مامان فدای صورت مثل ماهت الهی مامان فدای شیرین زبونیات که بلبل خونمونی شیرین زبونیات و عشوه هات حد و اندازه نداره همیشه یه جوابی برای همه چیز داری شیفتتیم عاشقتیم وقتی من و بابا دوتایی بغلت میکنیم و فشارت میدیم و بوس بارونت میکنیم و حسابی میچلونیمت با قهقهه های قشنگت بهمون میگی مامان بابا بس کنین گلگلکم (قلقلکم) میاد   این روزا عاشق شیرموزی و هر روز عصر توی یه تایم مشخص دستور شیرموز میدی و بعد با شیشه شیرت میل میکنی دیروز آخرین جلسه از ترم اول نقاشیت بود که برات خیلی خوب بود تقریبا یه چیزایی یاد گرفتی و ترم دومش هم بعد از عید شروع میشه که تصمیم دارم ح...
25 بهمن 1392

سی دی بلاگ کیارش جونم

  پسر نازنینم شیرین عسلم نفسم...عمرم...زندگیم   بالاخره بعد از یکماه انتظار سی دی بلاگت هم رسید خیلی از این بابت خوشحالم دیگه استرس این رو ندارم که تقریبا 2 سال زحمتام هیچ نمیشه البته اگه خدا نکرده گوش شیطون کر وبلاگت حذف بشه دیگه کپی همه اون چیزایی که نوشتم و براشون زحمت کشیدم رو دارم   این آخرین پست وبلاگت             اینم از اولین پست وبلاگت                          &nbs...
24 بهمن 1392

پسر 33 ماهه نازم کلاس نقاشی میره

    الهی مامان قوربون پسر نازم برم الهی فدای پسر بازیگوش و شیطونم بشم الهی دورت بگردم دونه بادومم پسرم...نفسم...زندگیم...عشقم...همه داروندارم  پسر عسلیه مامان، خودش میدونه که چقد دوستش دارم، خودش میدونه که نفسمه همه کسمه و نفسم به نفسش بنده   پسر عزیز دردونم شد 33 ماهه، مبارکت باشه عزیزم شکلات خوشمزه مامان، تو این ماه یه چیز دیگه هم تجربه کرد اونم اینه که رفت کلاس نقاشی و با رنگها بیشتر آشنا شد یاد گرفت که درخت رو چه رنگی بکشه مثلا برگ درخت سبزه آسمون آبیه ابر تو آسمون آبیه خورشیدخانوم زرده حتی وقتی میکشی اشعه های خورشیدخانوم فراموشت نمیشه...
18 بهمن 1392

کریسمست مبارک ملوسک 32 ماهه شیرینم

  پسر قشنگم، 32 ماهگیت مبارک   عزیزدلم... پسرک شیرین زبونم... کوچولوی نانازم          ببخش که دیر اومدم بهت هم کریسمس رو تبریک بگم هم اینکه بهت بگم مبارکه که یه ماه دیگه بزرگ و آقاشدی ماشالله و هزارماشالله به پسرم که هر روز که میگذره آقا و آقاتر میشه فهمیده و فهمیده تر و باهوش باهوش تر و خوردنی تر و بامزه تر و عسلی تر میشه بهترین و زیباترین بهونه زندگیم عاشقتممممممممممممم  بعضی وقتا نارحتم میکنی ولی در عوضش بعضی وقتا حسابی سوپرایزمون میکنی خوب دیگه چه میشه کرد پسرم اینجوریه دیگه آدمو حسابی حسابی غافلگیر میکنه واقعا چقد ماه به ماه بچه ها فر...
21 دی 1392

یه جمعه زمستونی

  پسر قشنگم... ماه و خورشیدم... سفیدبرفی  مامان   امروز ظهر ناهار خونه عمو مهدی بودیم موقع اومدن به خونه تصمیم گرفتیم که بریم برف بازی آخه امروز برف قشنگی میبارید و حیف میشد اگه نمیرفتیم  بازی نمیکردیم هرچند که برفی که رو زمین نشسته بود زیاد نبود ولی بازم خیلی  قشنگ بود به همین خاطر رفتیم برف بازی کردیم و تو هم کلی خوشحال بودی و برف برمیداشتی پرت میکردی سمت مامان و کلی میخندیدی و وقتی که میخواستیم برگردیم خونه گریه کردی و میگفتی نریم خونه برف بازی کنیم و بابا بالاخره تو رو با یه گلوله برف راضی کرد و نشستی تو ماشین و گلوله برف رو تا اومدن به خونه همچنان دستت نگه داشته بودی    در...
13 دی 1392

تولد عموتورج

    عزیزدلم یکی یه دونم .... شمع و چراغ خونم   دیشب تولد عموتورج بود و عمو تورج دیشب ما رو یه شام جانانه دعوت کرد و همگی رفتیم خوان سالار خوب دیگه، عوض اینکه ما به عمو تورج هدیه تولد بدیم ولی عموتورج دیشب به جای ما هدیه تولدش رو به ما داد عمو تورج دست گلت درد نکنه ولی کیارشم  حسابی خورد بازم دیشب تا به عمو تورج رسیدی کلی باهاش بازی کردی و خوش گذروندی   عمو تورج تولدت مبارک       از خدای مهربونم میخوام که همیشه نگهدارت باشه و همیشه همینطور پر انرژی و سالم باشی  پسر قشنگم و خدای مهربون تو رو از هر گزند و چشم بد...
10 دی 1392

نی نی خاله مهنوش...

  پسر نازنینم   امروز صبح خونه خاله مهنوش رفتیم خاله مهنوش تازگیها یه نی نی بدنیا آورده که خیلی خیلی دوست داشتنیه من که خیلی دوسش دارم و عاشقشم خیلی خوشگل و ملوسه الهی قوبونش بشم خیلی هم بچه آرومیه تو هی میومدی دوربرش و وقتی می خواستی نازش کنی دستش رو میگرفتی و می گفتی خوشگلم  خوشگلم   اینم عکس ولی به تعداد محدود البته با دوربین موبایل گرفتم     ای جووووووونم     سه تا پسرخاله کیارش جون و آدرین کوچولوی دوست داشتنی و امیرجون     عاشقتونم جیرجیرکای دوست داشتنی   &...
3 دی 1392

قول مامان و بابا قوله...

  پسر قشنگم... پسر نازنینم... پسر نازگلم...پسر یکی یه دونم   بالاخره دیدی قولی که بهت دادیم انجام شد به پسرم قول دادیم که براش هدیه شب یلدا بگیریم و از این بابت که روز یلدا که مصادف با ٣٠ آذر بود و سر مامان حسابی شلوغ بود و نتونستیم بریم خیابون امروز عصری با پسر گلم رفتیم و چیزایی که خودش دوست داشت رو برداشت و خریدیم   اینم از هدیه های شب یلدای پسرم که شامل خمیربازی و کتاب کاردستی که خودم خیلی خیلی دوستشون دارم و چند تا کاغذ رنگی که با پسرم کاردستی های خوشگل درست کنیم     هنوز از راه نرسیده  بررسی کردنش شروع شد پسرم خوش ذوقه دیگه     ...
1 دی 1392

کیارش تو شب یلدا

  خلاصه ای از پیشینه جشن شب یلدا و رسم و رسوم آن   شب یلدا یا شب چله آخرین روز آذرماه، شب اول زمستان و درازترین شب سال است.ایرانیان باستان با باور اینکه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلند تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می کردند. ● پیشینه جشن یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است. این جشن مراسمی آریایی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. یلدا روز تولد میترا یا مهر است. این جشن به اندازه زمانی که مردم فصول را تعیین کردند کهن است. ● مراسم و...
30 آذر 1392

تولد یکسالگی وبلاگ پسر نازم

  امروز تولد یکسالگی وبلاگ کیارش یکی یه دونه مامانه اومدم تا تولدش رو به پسر نازم تبریک بگم   پسر کوچولوی مامان هنوز به سنی نرسیده که بتونه خودش بیاد و خاطراتش رو اینجا بنویسه   من خودم به شخصه خیلی وبلاگ کیارش رو دوست دارم و زمانی که شروع به نوشتنش کردم خیلی هیجان نوشتن و ثبت کردن خاطراتش رو داشتم تا الان که خوب پیش رفته و امیدوارم که همیشه همچنان پیشرفت خوبی داشته باشه              ...دوستای خوب مجازیمون امروز که تولد وبلاگ کیارش جونه، خوبه که بهتون بگم هدفم از وبلاگ زدن کیارش فقط و فقط ثبت خاطرات عسلم پسر یکی یه دونم  هس...
30 آذر 1392