نفس مامان و بابا کیارش قشنگمنفس مامان و بابا کیارش قشنگم، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

کیارش شاهزاده خونه ما

کریسمست مبارک ملوسک 32 ماهه شیرینم

  پسر قشنگم، 32 ماهگیت مبارک   عزیزدلم... پسرک شیرین زبونم... کوچولوی نانازم          ببخش که دیر اومدم بهت هم کریسمس رو تبریک بگم هم اینکه بهت بگم مبارکه که یه ماه دیگه بزرگ و آقاشدی ماشالله و هزارماشالله به پسرم که هر روز که میگذره آقا و آقاتر میشه فهمیده و فهمیده تر و باهوش باهوش تر و خوردنی تر و بامزه تر و عسلی تر میشه بهترین و زیباترین بهونه زندگیم عاشقتممممممممممممم  بعضی وقتا نارحتم میکنی ولی در عوضش بعضی وقتا حسابی سوپرایزمون میکنی خوب دیگه چه میشه کرد پسرم اینجوریه دیگه آدمو حسابی حسابی غافلگیر میکنه واقعا چقد ماه به ماه بچه ها فر...
21 دی 1392

یه جمعه زمستونی

  پسر قشنگم... ماه و خورشیدم... سفیدبرفی  مامان   امروز ظهر ناهار خونه عمو مهدی بودیم موقع اومدن به خونه تصمیم گرفتیم که بریم برف بازی آخه امروز برف قشنگی میبارید و حیف میشد اگه نمیرفتیم  بازی نمیکردیم هرچند که برفی که رو زمین نشسته بود زیاد نبود ولی بازم خیلی  قشنگ بود به همین خاطر رفتیم برف بازی کردیم و تو هم کلی خوشحال بودی و برف برمیداشتی پرت میکردی سمت مامان و کلی میخندیدی و وقتی که میخواستیم برگردیم خونه گریه کردی و میگفتی نریم خونه برف بازی کنیم و بابا بالاخره تو رو با یه گلوله برف راضی کرد و نشستی تو ماشین و گلوله برف رو تا اومدن به خونه همچنان دستت نگه داشته بودی    در...
13 دی 1392

تولد عموتورج

    عزیزدلم یکی یه دونم .... شمع و چراغ خونم   دیشب تولد عموتورج بود و عمو تورج دیشب ما رو یه شام جانانه دعوت کرد و همگی رفتیم خوان سالار خوب دیگه، عوض اینکه ما به عمو تورج هدیه تولد بدیم ولی عموتورج دیشب به جای ما هدیه تولدش رو به ما داد عمو تورج دست گلت درد نکنه ولی کیارشم  حسابی خورد بازم دیشب تا به عمو تورج رسیدی کلی باهاش بازی کردی و خوش گذروندی   عمو تورج تولدت مبارک       از خدای مهربونم میخوام که همیشه نگهدارت باشه و همیشه همینطور پر انرژی و سالم باشی  پسر قشنگم و خدای مهربون تو رو از هر گزند و چشم بد...
10 دی 1392

نی نی خاله مهنوش...

  پسر نازنینم   امروز صبح خونه خاله مهنوش رفتیم خاله مهنوش تازگیها یه نی نی بدنیا آورده که خیلی خیلی دوست داشتنیه من که خیلی دوسش دارم و عاشقشم خیلی خوشگل و ملوسه الهی قوبونش بشم خیلی هم بچه آرومیه تو هی میومدی دوربرش و وقتی می خواستی نازش کنی دستش رو میگرفتی و می گفتی خوشگلم  خوشگلم   اینم عکس ولی به تعداد محدود البته با دوربین موبایل گرفتم     ای جووووووونم     سه تا پسرخاله کیارش جون و آدرین کوچولوی دوست داشتنی و امیرجون     عاشقتونم جیرجیرکای دوست داشتنی   &...
3 دی 1392

قول مامان و بابا قوله...

  پسر قشنگم... پسر نازنینم... پسر نازگلم...پسر یکی یه دونم   بالاخره دیدی قولی که بهت دادیم انجام شد به پسرم قول دادیم که براش هدیه شب یلدا بگیریم و از این بابت که روز یلدا که مصادف با ٣٠ آذر بود و سر مامان حسابی شلوغ بود و نتونستیم بریم خیابون امروز عصری با پسر گلم رفتیم و چیزایی که خودش دوست داشت رو برداشت و خریدیم   اینم از هدیه های شب یلدای پسرم که شامل خمیربازی و کتاب کاردستی که خودم خیلی خیلی دوستشون دارم و چند تا کاغذ رنگی که با پسرم کاردستی های خوشگل درست کنیم     هنوز از راه نرسیده  بررسی کردنش شروع شد پسرم خوش ذوقه دیگه     ...
1 دی 1392

کیارش تو شب یلدا

  خلاصه ای از پیشینه جشن شب یلدا و رسم و رسوم آن   شب یلدا یا شب چله آخرین روز آذرماه، شب اول زمستان و درازترین شب سال است.ایرانیان باستان با باور اینکه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلند تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می کردند. ● پیشینه جشن یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است. این جشن مراسمی آریایی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. یلدا روز تولد میترا یا مهر است. این جشن به اندازه زمانی که مردم فصول را تعیین کردند کهن است. ● مراسم و...
30 آذر 1392

تولد یکسالگی وبلاگ پسر نازم

  امروز تولد یکسالگی وبلاگ کیارش یکی یه دونه مامانه اومدم تا تولدش رو به پسر نازم تبریک بگم   پسر کوچولوی مامان هنوز به سنی نرسیده که بتونه خودش بیاد و خاطراتش رو اینجا بنویسه   من خودم به شخصه خیلی وبلاگ کیارش رو دوست دارم و زمانی که شروع به نوشتنش کردم خیلی هیجان نوشتن و ثبت کردن خاطراتش رو داشتم تا الان که خوب پیش رفته و امیدوارم که همیشه همچنان پیشرفت خوبی داشته باشه              ...دوستای خوب مجازیمون امروز که تولد وبلاگ کیارش جونه، خوبه که بهتون بگم هدفم از وبلاگ زدن کیارش فقط و فقط ثبت خاطرات عسلم پسر یکی یه دونم  هس...
30 آذر 1392

کیارش 31 ماهه و مامان 31 ساله

  هر جا بودم با تو بودم                   هر جا هستم با تو هستم تو سبک شدن  تو رویا                  من به دنبال تو هستم   پسر نازم، یکی یه دونم چراغ خونم، نفسم، عشقم، عمرم 18 آذر رسید تولد مامان و ماهگرد کیارش جوووووووونم ٣١ ماهگیت مبارک کیارشم پسرم نفسم هستیم عشقم وجودم همه داروندارم 31 ماهه شدی 31ماه باهات زندگی کردم باهات نفس کشیدم باهات خندیدم باهات بازی کردم و خیلی خیلی کارای دیگه با هم انجام دادیم   عاشقت...
19 آذر 1392